هگل، هایدگر و مسالۀ زمان

نویسندگان

محمد مهدی اردبیلی

علیرضا آزادی

چکیده

هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بی تردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچ گاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد؛ به این معنا که جوهر ذاتا پدیده ای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیا کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هوسرل (صرف نظر از نوشته های واپسین هوسرل) را به نوعی پدیدارشناسی تاریخمند بدل ساخت و برای دازاین، یعنی یگانه راه مواجهه با حقیقت هستی، ذاتی تاریخی قائل شد. به اختلافات و اشتراکات هگل و هایدگر بر سر مفهوم تاریخ و تاریخ مندی تاکنون بسیار پرداخته شده است. اما ریشۀ تمام این مباحث، یعنی نگاه این دو متفکر به مفهوم «زمان» عمدتاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقالۀ پیش رو ابتدا می کوشد تا تبیینی تقریبی از رویکرد هگل و هایدگر نسبت به مفهوم «زمان»، به دست دهد. سپس با اشاره به انتقادات هایدگر بر هگل (به ویژه برداشت هگل از زمان) در انتهای کتاب هستی و زمان، بکوشد تا در حد توان هگل را از برخی از این انتقادات مبرا کند و حتی برخی از آنها را در خصوص خود فلسفۀ هایدگر وارد بداند.1

برای دانلود باید عضویت طلایی داشته باشید

برای دانلود متن کامل این مقاله و بیش از 32 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

تحلیل هایدگر از معنای زمان در فلسفه هگل

زمان با سه آموزۀ کلیدی فلسفه هگل یعنی مکان، صیرورت و روح همبسته است؛ 1. مکان، زمان می­شود؛ یعنی وجود مکان به مثابه زمان (توالی اکنون­ها) متعین می­شود. 2. زمان به این معنا صیرورت به شهود درآمده است که حرکت دیالکتیکی روح در آن ر خ می­دهد. 3. شباهت زمان- ­به مثابه اکنون­های تهی و انتزاعی­- و روح -­ به مثابه مفهوم­- روح را قادر به نفی زمان می­سازد. هایدگر این تحلیل هگل را مناسبِ فهم شایع از زمان (­ز...

متن کامل

هگل و توهم زمان

بر اساس تفسیر رایج از فلسفه هگل که ناشی از غلبه قرائت چپ­گرایانه بر ادبیات هگل­پژوهی است، دیالکتیک در زمان محقق شده و غایت آن نیز تاریخی است. اما با قبول این دیدگاه، سازش دادن دو جنبه منطقی و تاریخی دیالکتیک با مشکلات زیادی مواجه می­شود. منشأ این سوء تعبیر، یکسان پنداشتن معنای عرفی زمان با معنای موردنظر هگل است. از نظر ما زمان ظرف وقوع حوادث بوده و تا آینده ای بی پایان ادامه دارد، در حالیکه تصو...

متن کامل

بررسی نقد هیدگر درباره مفهوم زمان هگل

یکی از موارد مواجهه هیدگر با فلسفه هگل، نقد مفهوم زمان اوست. از نظر هیدگر، زمان هگل زمان گذشته، عرفی و متعارف (vulgar)و بازخوانی صرف فیزیک ارسطوست. شارحان متعددی از جمله دریدا، ملابو، ترایورز و دیگران نقدهایی بر این نحوه تفکر هیدگر وارد دانسته‌اند. یکی از مهمترین نقدها در تفسیر هیدگر از زمان هگل این است که نقد او صرفاً مبتنی بر فلسفه طبیعت هگل و نه بر اساس تمامی دقائق فلسفه اوست. در این بررسی نش...

متن کامل

روش‌ پژوهش هایدگر در کتاب «وجود و زمان»

مارتین هایدگر موضوع فلسفه‌ی خود را وجود قرار می‌دهد و معتقد است این موضوع در تاریخ تفکر مورد غفلت قرار گرفته و باید توجه خود را به آن معطوف داشت‌‌. وی اساس تفکر خود را توجه به هستی و پرسش از وجود می‌داند ولی نقطه‌ی آغاز و روش پژوهش او متفاوت است. او برای این کار از وجود خاص انسان (دازاین) شروع می‌کند که پرسش از وجود، از ویژگی‌های اساسی اوست. روش وی که به پدیدارشناسی هرمنوتیکی معروف شده است با ر...

متن کامل

زمان در پدیدارشناسی وجودی هایدگر و آنتولوژی صدرائی

بحث زمان و ارتباط آن با هستی یکی از مباحث مهم فلسفی است. حقیقت زمان و رابطۀ آن با هستی و انسان پرسش­های مطرح در تاریخ تفکرات فلسفی بوده­اند. زمان در اندیشۀ ملاصدرا در عالم طبیعت، جلوه­ای از هستی است؛ هستی صدرا که هستی عام و اعم از سیال و ثابت بوده و زمان، منتزع از وجود سیال است. ملاصدرا با تلقی زمان به عنوان بُعد چهارم جسم، در اندیشۀ گذشتگان تحول جدی پدید می آورد و با این نگاه گسست میان اجزای زم...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید


عنوان ژورنال:
مجله پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریز

ناشر: دانشگاه تبریز

ISSN 2251-7960

دوره 8

شماره 14 2014

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023